پای صحبت های مادر شهید مدافع حرم علی آقاعبدالهی: روایتی از مادر تك پسر جاویدالاثر/امیرحسین تازه كلمه بابا را یاد گرفته بود كه پدرش شهید شد/سالگردشهادتش مصادف با روز مادر است

زهرا غزالان مادر شهید مدافع حرم «علی آقاعبدالهی» در گفتگو با برنامه «مرد میدان» رادیو مقاومت اظهار كرد: قبل از تولد علی در خواب دیدم پسر دوساله ای را علی صدا می زدم، بعد از این خواب نامش را علی گذاشتم، پسرم در روز دهم مهرماه سال 1369 و بعد از سه دختر به دنیا آمد.

وی ادامه داد: پنج سالش بود كه مكبر مسجد شد و از هشت سالگی نمازش را می خواند و از 12 سالگی تمام روزه هایش را می گرفت. من به یاد ندارم حتی یكبار برای نماز صبح او را بیدارم كرده باشم، همیشه خودش زودتر از ما بیدار می شد و نمازش را می خواند.

مادر شهید علی آقاعبدالهی بیان كرد: علی فوق العاده احساسی بود، وقتی كوچك بود هرزگاهی یك هدیه ای برای من می گرفت و كادو می كرد، اما وقتی بزرگتر شد با مشورت با خواهرایش برای من كادو میخرید. علی هر جا كه می رفت عادت داشت همیشه یه چیزی حتی كوچك برای ما بخرد.

غزالان با بیان اینكه علی به حجاب و ولایت فقیه بسیاراهمیت میداند، بیان كرد: علی 21 سالش بود وارد سپاه شد در 22 سالگی ازدواج كرد 23 سالش بود فرزندش امیر حسین به دنیا آمد و 25 ساله 23 اذر 94 به سوریه رفت و 23 دی ماه همان سال به شهادت رسید.

وی ادامه داد: امیر حسین تازه كلمه بابا را یاد گرفته بود كه پدرش به سوریه رفت وقتی علی به شهادت رسید، پسرش فقط 16 ماهه داشت، الان او هشت سال دارد، وقتی به رفتار امیرحسین نگاه می كنم می بینم همان حجب و حیا و صبوری پدرش را دارد. گاهی فكر میكنم امیر حسین قهر كرده كه چرا پدرش نمی آید، وقتی نوه های دیگر می آیند و پدرشان را صدا میزنند می گویم وقتی امیر حسین اینجاست نیایید خانه ام، من بهم میریزم وقتی می بینم پدر امیر حسین نیست.

مادر شهید علی آقاعبدالهی تصریح كرد: من به شدت به علی وابسته بودم اما وقتی گفت می خواهم بروم سوریه با خودم گفتم زمانی كه برای امام حسین(ع) سینه می زدم و آرزو میكردم كاش انجا بودم كه نمی گذاشتم ایشان تنها بمانند، الان و در این زمان به حقیقت پیوسته حرم آقا به كمك نیاز دارد و این آرزویی است كه برآورده شده. وقتی به علی گفتم می توانی بروی علی تعجب كرد و خوشحال شد، فكر نمی كرد من به این راحتی رضایت بدهم.

غزالان گفت: دوسال پیگیر بود برود سوریه بالاخره به عنوان نیروی حفاظت به سوریه اعزام شد، اما او نمی توانست پشت میز بشنید با اصرار به خط مقدم می رود وقتی با یك نیروی ایرانی و دو نیرو دیگر برای شناسایی یه منطقه در سوریه میروند در هوای منفی 8 درجه، 400 متر را سینه خیز جلو میرود، هوا به شدت مه آلوده بوده و شلیك داعشی ها زیاد. او از فرمادهی تقاضای مهمات می كند ولی به دلیل شرایط سخت نمی توانند به او مهمات برسانند، و بعد دیگر كسی از او خبری ندارد. او همچنان جاویدالاثر است.

وی با بیان اینكه آخرین هدیه ای كه برای روز مادر برایم گرفت یك جفت كفش بود، عنوان كرد: دیروز چند نفر به مناسبت روز مادر به جای فرزند شهیدم برایم گل آوردند و روز مادر را به من تبریك گفتند.

مادر شهید علی آقاعبدالهی گفت: امسال چون روز مادر با روز سالگرد شهادت علی یكی بود به بچه ها گفتم چند روز قبل كه تولدم هم بود برای تبریك به خانه ام، بیایند چون واقعا نبود علی مرا ناراحت میكند؛ ما به خاطر همزمانی سالگرد شهادت علی و روز تولد حضرت زهرا (س) مراسم سالگرد او را پنجشنبه 29 دی قرار دادیم.

انتهای پیام/