صدای جمهوری اسلامی ایران

آخرین همراه سردار سلیمانی در سوریه گفت: یكی از عزیزان در نماز جمعه كرمان به حاج قاسم گفت جمله ای برایم یادگاری بنویس و حاج قاسم نوشت سفید زنگی كن و سرخ بمیر. خودشان هم سفید زندگی كردند و سرخ آن هم به بالاترین نوع به شهادت رسیدند.

به گزارش روابط عمومی رادیو مقاومت، سردار حمید كمالی مسئول انتصابات بازرسی ستاد مشترك سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و آخرین همراه سردار سلیمانی در سوریه در برنامه مثل پدر گفت: حاج قاسم اصلا قرار نبود سه شنبه به سوریه بیاید و محرمانه آمده بود و این سری بچه ها منتظر ایشان نبودند و 45 دقیقه قبل تماس گرفت و گفت كه می آید. وقتی داخل هواپیما شد متعجب شدیم. جانشین فعلی نیروی كه آن زمان معاون هماهنگ كننده بودند كنار سردار نشست و صحبت هایی كرد تا به دمشق برسیم به جز نمازی كه خواندند فقط قرآن می خواندند.

وی ادامه داد: ایشان تا آنجا حتی خوراكی هم نخوردند و انگار می دانستند كه این سفر آخرشان است و باید از لحظاتشان استفاده كنند. حین تلاوت قرآن با اینكه در اوج معنویت بودند فرزند شهید 5 ساله ای را در آغوش كشید و با او با مهربانی رفتار كرد.

كمالی ادامه داد: اینها نشان می دهد انسانی با آن عظمت و دریافت نشان ذوالفقار از رهبری چنین رفتار می كند. وقتی این گزارش به دست حضرت آقا می رسد ایشان به سرعت قبول می كنند و رئیس دفتر حضرت آقا سردار شیرازی با سردار تماس می گیرند تا هماهنگی هایی صورت بگیرد. حاج قاسم چندین بار طفره می روند و می گویند كاری نكردم كه نشان بگیرم و اگر كاری كردم وظیفه ام بوده است و برای آخرین بار سردار شیرازی تماس می گیرند و به سردار می گویند این تاكید حضرت آقا است.

وی افزود: حاج قاسم می گوید من به یك شرط می روم و آنهم اینكه می خواهم چند لحظه خصوصی با حضرت آقا صحبت كنم و ایشان قبول می كنند. سردار سلیمانی به آنجا می رود و به حضرت آقا می گوید رضایت شما برای من مهم است و فقط این برایم مهم است و بالاترین نشان برای من رضایت شما است و نشانی نمی خواهم.


وی ادامه داد: در ادامه به حضرت آقا می گویند شما با این همه مشغله از چه كسی نشان گرفتید كه من از شما نشانی بگیرم؟ و می گویند من كاری نكردم و سرباز كوچكی برای شما هستم و به هر حال حضرت آقا سردار را متقاعد می كنند كه نشان را بگیرند به خاطر زحماتی كه كشیدند و دست حضرت آقا را می بوسند. یعنی تبعیت پذیری تا لحظه آخر و فرار از بالاترین مدالی كه خیلی از مسئولین دنیا آرزویشان است كه آن را بگیرند و حاج قاسم فراری است از گرفتن آن. نشانی كه آرزویش این بوده كه دست حضرت آقا را ببوسد اما می گوید لیاقت این نشان را ندارم و نشان من لبخند رضایت شما است و این حاج قاسم سلیمانی است.

كمالی همچنین بیان داشت: وقتی به اتفاق حاج قاسم به ملاقات یكی از فرماندهان بعد از بازپس گیری حلب رفتیم و این را می دانید با چه سختی ای حلب را از دست دشمن گرفتیم. یكی از فرماندهان نیرو كه سوریه بودند به سختی مجروح شده بودند و ما ملاقاتشان رفتیم حاج قاسم به او گفت حاضرم حلب را از دست بدهم اما شما را از دست ندهم. حتی یك جمله ای بالاتر از این هم گفت كه نمی توانم بگویم. من حس كردم حاج قاسم دارد به او روحیه می دهد. تا بعد از شهادت حاج قاسم و ارتقای این فرد كه یكی از تاثیرگذارترین فرماندهان در حوزه مقاومت است. بعد از شهادت سردار و انتصاب ایشان بر سمتشان متوجه شدم كه حاج قاسم تا كجاها را می دید و آینده را می دید.

وی ادامه داد: یك روز روی دیواری در خیابان جمله ای نوشته بود كه آینده از آن حزب الله است و به سردار می گفتم حضرت آقا برای دلخوشی ما این جمله را گفتند اما بعدا متوجه شدم كه چه جمله عمیقی بوده است. حاج قاسم شاگرد مكتب امام خمینی ره بودند و سرباز نمونه ای بودند كه از روستایی در كرمان می شود حاج قاسم سلیمانی و دشمنان اسلام را از بین می برد و امروز آنها از اسم و عكس حاج قاسم می ترسند.

وی در ادامه گفت: حاج قاسم همیشه دنبال گمنامی بودند برعكس خیلی از آدم ها كه علاقه مند به مطرح شدن هستیم. وقتی در كرمان در لشكر 41 ثارالله روضه می گرفت و دلداده حضرت زهرا (س) بود. مردم می گفتند كه برویم خانه حاج قاسم روضه و وقتی حاج قاسم این را شنیدند به این راضی نشدند و به همین خاطر خانه شان را بیت الزهرا (س) كرد تا مردم وقتی برای عزاداری به آنجا می روند بگویند می رویم بیت الزهرا (س).

كمالی گفت: یكی از عزیزان در نماز جمعه كرمان به حاج قاسم گفت جمله ای برای من یادگاری بنویس تا داشته باشم و حاج قاسم نوشت سفید زنگی كن و سرخ بمیر. خودشان هم سفید زندگی كردند و سرخ هم به شهادت رسید و بالاترین شهادتی كه می شد تصور كرد نصیبش شد.

وی درباره خاطرات سیل خوزستان نیز گفت: یك بار با خانواده و یك آقایی در ماشین بودم و از زحمات حاج قاسم و شهدا می گفتم كه یكی از افرادی كه در ماشین بود متوجه شد ارتباطی با ایشان دارم. او انگشتری از كربلا خریده بود كه با سنگ مزار امام حسین مزین شده بود و از من خواست كه انگشترش را به حاج قاسم بدهم. یك بار به یكی از دوستان حاج قاسم ماجرا را گفتم كه چه كار كنم و او هم گفت نگهش دار و نده چون حاج قاسم انگشترهای خودش را هم به دیگران می دهد و تو هم این انگشتر را برای خودت نگه دار و نده. من هم گفتم نمی شود قول دادم. او گفت چند وقتی نگه دار و كنار حاج قاسم نرو و با تمام علاقه ای كه به حاج قاسم داشتم چند ماه از او فرار كردم تا این انگشتر دستم بماند. در سیل خوزستان بودیم و همانجا به سردار گفتم كه این انگشتر را فردی برای شما هدیه فرستاده و همانجا گفتند این هدیه من به شما و اصلا نگاه نكرد كه این چیه و من هم خوشحال شدم.

وی افزود: بعد یكی از عملیات ها برادر شهیدی كه از نظر درجه از حاج قاسم پایین تر بود دست حاج قاسم را بوسید و حاج قاسم او را بغل كرد و پیشانی و دستش را بوسید و از او حلالیت خواست و از آنجا برای سركشی مادران شهدا رفت. حاج قاسم سالها قبل از خودش عبور كرده بود و روزها كه می گذشت انگار داشت آماده رفتن می شد. همه اینها نشان می دهد كه سردار تك بعدی نبودند و در عین اینكه به میدان رزم می رفتند به سركشی خانواده شهدا هم می رفتند. در پایان نیز از مردم می خواهم برای شهادت من هم دعا كنند.

انتهای پیام/

مرتبط با این خبر

  • باید رسانه جهانی برای انتقال پیام مقاومت ایجاد شود/كرسی‌های صهیونیست‌شناسی تقویت شود

  • حكم دستگیری نتانیاهو مقدمه‌ای برای محكومیت صهیونیست‌ها در جهان است

  • دموكراسی كشورهای لیبرالیسم نمایشی است/ جبهه مقاومت باید تلاش كند حكم نتانیاهو اجرا شود

  • اسرائیل توان مبارزه در دو جبهه را ندارد/ اعلام حمایت ایران از سوریه با سفر مقامات

  • اما و اگرهای بازداشت نتانیاهو پس از صدورحكم

  • قرار گرفتن افكار عمومی مقابل اسرائیل/ وجدان‌های جهانی بیدار شده است

  • اسرائیل، نسل مقاوم آینده فلسطین را از بین می‌برد

  • دولت پاسخ اعتماد به غرب را با نفرت دید/ ایران باید رویه خود را تغییر دهد

  • زنان با تشكیل حلقه‌های فكری و فرهنگی به جبهه مقاومت كمك كنند

  • احتمال حمله حزب‌الله به تأسیسات هسته‌ای اسرائیل