صدای جمهوری اسلامی ایران

رئیس دفتر فرماندهی معظّم كل قوا گفت: حضرت آقا فرموده بودند كه انجام شود. ابتدا عرض كرده بود كه حضرت آقا من نیازی به نشان ندارم، نیازی به تشویق ندارم، اصل كار من رضایت حضرت‌عالی است، همین‌قدر كه احساس كنم شما راضی هستید، برای من كافی است.

به گزارش دنیای اقتصاد، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای KHAMENEI.IR به‌مناسبت دومین سالگرد شهادت شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی، در گفتاری از سردار محمد شیرازی، رئیس دفتر فرماندهی معظّم كل قوا، به بررسی گوشه‌هایی از مراودات نظامی شهید سلیمانی با رهبر انقلاب پرداخته كه در ادامه آمده است:

این شهید عزیز و خوشبخت ما، سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی (رِضْوانُ اللّه تَعالی عَلَیه، قَدْ قَضى‌ نَحْبَهُ‌ وَ أَوْفَى‌ بِعَهْدِهِ‌ وَ لَقِیَ رَبَّه‌، هَنیئاً لَه) حقیقتاً به اهدافش رسید. این شهید همان‌طور كه خودش می‌خواست و مطالبه می‌كرد، یك فرمانده و جلودار بود كه در متن كار و در میدان بود و به «فرمانده میدان» هم معروف بود.

شهید سلیمانی در طول جنگ به‌عنوان بسیجی وارد شد و به‌عنوان یك فرمانده‌ لشكرِ موفّق شناخته شد. بعد از جنگ، ایشان مدتی در منطقه كرمان به‌عنوان فرمانده لشكر ثارالله و فرمانده‌ ارشد سپاه در استان مأموریت پیدا كرد و چند سالی كه در آنجا حضور داشت، خیلی خوب عمل كرد. یكی از مشكلات آن منطقه شرارت‌هایی بود كه در آن می‌شد و اشراف زیادی روی این شرارت‌ها نبود. دستگاه‌های مربوط در زمینه حل این مسائل مشكلاتی داشتند، ولی این عزیز وقتی وارد متن كار شد، مطالعه كرد و متوجه شد مشكل این جوان‌ها چیست و چرا به این سمت كشیده می‌شوند. مشكل را پیدا كرد، بعد سرانشان را خواست و گفت كه من این شرارت‌ها را تحمل نمی‌كنم، آن‌ها بایستی جمع و تمام شود. من آمده‌ام با شما جلسه بگذارم و با خودتان طرح موضوع كنم، نظر خود شما را بشنوم و برای این قضیه از شما كمك بگیرم. این قضیه باید حل شود. نحوه ورود ایشان به قضیه خیلی زیبا بود. همین اقبال و پذیرش ایشان، برای آن‌ها خیلی مهم بود. شاید تا آن موقع كسی این‌جور با آن‌ها مواجه نشده بود. به همین جهت، پذیرفتند كه واقعاً كمك كنند و درخواست سردار سلیمانی را تأمین كنند.

قول‌وقرارشان را گذاشتند، مشكلاتشان را هم گفتند، سردار هم وعده داد كه من به این مشكلات رسیدگی خواهم كرد، ولی شرطش این است كه شما از اسلحه و جنگیدن دست بردارید و كنار بگذارید. آن‌ها وعده كردند و به وعده‌شان هم وفا كردند. عناصرشان آمدند یكی‌یكی اسلحه‌هایشان را به سردار سلیمانی تحویل دادند.

وقتی كه كارش در آن منطقه تمام شد، در فرصتی من به كرمان رفتم. موقعی كه می‌خواستم به تهران برگردم، ایشان مطلع شده بود و به فرودگاه تشریف آورد و چند دقیقه همدیگر را دیدیم. ایشان گفت پیغامی برای حضرت آقا دارم. سلام برسانید خدمت ایشان، عرض كنید كه سلیمانی می‌گوید من كارم را در كرمان انجام دادم و هیچ مشكلی هم ندارم، شما هم نگران نباشید. من اینجا در دانشگاه تدریس دارم و دارم كارم را انجام می‌دهم. همین را به عرض حضرت آقا برسانید. این پیغام باعث شد كه حضرت آقا تدبیری كنند. فرمانده كل سپاه را خواستند و فرمودند برای آقای سلیمانی فكری بكنید تا از ایشان استفاده بشود كه منجر به حضور ایشان در تهران و مسئولیت نیروی قدس شد.

ایشان، با مطالعات قبلی و تجاربی كه داشت در این میدان وارد شد و حقیقتاً یك كارِ نشد را شد كرد؛ البته، با تدبیر حضرت آقا و با همت همه عزیزان و دست‌اندركارانی كه پای كار آمدند و كم هم نبودند. همه، حتی مسئولان هم آمدند كه در رأسشان شخص حضرت آقا نهایت همراهی و اشراف را داشتند. جوان‌های منطقه هم به ایشان لبیك گفتند و پای كار آمدند و كمك كردند و از این جهت تقریباً اولین بار بود كه چنین اجتماعی برای مبارزه با ظلم و ستم در منطقه شكل می‌گرفت و تا آن زمان یك كار این‌چنینی نشده بود. كار مقاومت شكل گرفت و اكنون اثرات این حضور جهادیِ در صحنه و مقاومت در برابر ستمگران مشهود است؛ در صحنه اخیر در منطقه سوریه، آمریكا رسماً وارد شد و با عنوان داعش عناصری را به‌كار گرفت كه مجهز، با برنامه و با پشتیبانیِ تام‌وتمام بودند. این بعد از آن جنگ‌های قبلی بود كه در منطقه خصوصاً با جمهوری اسلامی ایران انجام شده بود و این بار هم به یاری خداوند جلوی آن گرفته شد.

وضعیت و مشكلاتی كه در ماجرای سوریه وجود داشت، آنچنان سخت بود كه مسئولان محلی تقریباً از اینكه بشود كاری انجام داد، ناامید بودند. جمهوری اسلامی هم نماینده تام‌وتمامش، آقای حاج‌قاسم را به آنجا فرستاد. ایشان هم در حالتی كه دیگر هیچ امنیت و اعتباری نبود كه كسی بتواند خودش را سالم به سوریه برساند، داخل معركه شد. در ابتدای كار هیچ سازوكاری نبود، ولی به لطف خداوند و با همت جوان‌ها، مقاومت شكل گرفت و كار پیش رفت. سرانجامش را هم دیدید كه حركت آمریكایی‌ها شكست خورد. این هم جزو كارهای برجسته‌ای بود كه انجام شد و در این زمینه حقیقتاً باید گفت كه به‌جز فرمانده كل قوا كه به كار مشرف بودند، كسی ابعاد كارهای حاج‌قاسم را نمی‌داند؛ رهبر انقلاب می‌دانند حاج‌قاسم چه كسی بود و واقعاً چه كرد.

حضرت آقا می‌فرمایند، ایشان را باید در جلسات می‌گشتیم و پیدا می‌كردیم. نمونه بارزش در محضر حضرت آقا بود؛ وقتی حاج‌قاسم سلیمانی تهران بود و كاری داشت، می‌آمد محضر حضرت آقا و در نماز ایشان شركت می‌كرد. دأب ایشان این‌جور بود كه انتهای صف می‌ایستاد. حضرت آقا هم بعد از نماز روالشان این‌جوری است كه برمی‌گردند و با تك‌تك افراد از همان جلو سلام‌وعلیك می‌كنند. بعد كه تشریف می‌آوردند و خارج بشوند، آن انتهای صف، یك‌مرتبه می‌دیدند كه آقای حاج‌قاسم سلیمانی ایستاده است. ایشان هم نمی‌ایستاد كه حضرت آقا بروند نزدیك، می‌آمد جلو.

من از آخرین دیداری كه با هم داشتیم خاطره‌ای دارم. این شهید عزیز آمده بود بیت و وقتی می‌خواستند بروند، من خدمت ایشان رسیدم و احوالی پرسیدم. بعد از احوالپرسی، مطلبی را با ایشان در میان گذاشتم. به ایشان گفتم برنامه‌ای در دست بررسی است كه از نیروی قدس تشویقی بشود، می‌خواستم ببینم نظر نهایی شما چیست؟ آن روز واقعاً چهره حاج‌قاسم لبخندی داشت كه تابه‌حال ندیده بودم. اصلاً انگار روی پای خودش بند نمی‌شد. خیلی خوشحال بود و حال خوشی داشت. ایشان فرمود بهترین تشویق برای نیروی قدس، دیدار با حضرت آقاست. شما یك دیدار بگذارید و بچه‌های نیروی قدس بیایند خدمت حضرت آقا و دیداری داشته باشند، بهترین تشویقِ آن‌ها همین است، این را دنبال كنید.خیلی زیبا بود. بعد بلافاصله فرمود خوب است شما این دیدار را در فروردین 99 پیش‌بینی كنید. به نظرم آن روز، 10 دی بود.

من در آخرین كلام به ایشان عرض كردم آقای حاج‌قاسم، در عراق خبرهایی است، آنجا مشكلاتی مطرح است. ایشان باز با همان حال خوش خندید و گفت آقای شیرازی! ما همیشه از قِبَلِ این مشكلات است كه برایمان گشایشی حاصل می‌شود. این آخرین صحبت بود و رفت.

از شاخصه‌های این شهید عزیز، عدم تعلق ایشان به دنیا بود. نیروهای مسلح ضوابطی دارند كه اگر امتیازی، نشانی، مدالی، چیزی به كسی داده شود، حسبِ آیین‌نامه،‌ یك تعلقات مادی مختصری هم دارد. در این زمینه، همكاران ما در نیروهای مسلح همیشه مشكل داشتند و می‌گفتند حاج‌قاسم هیچ‌وقت این پیوستش را -به قول خودشان- نمی‌گیرد و اگر تشویقی باشد، می‌گوید اگر از جانب حضرت آقاست، من می‌گیرم، ولی پولش را نه، اگر پولی هست خودتان به كسی كه نیاز دارد بدهید.

مسئولان نیروهای مسلح به‌واسطه عملكرد خوب ایشان -كه در واقع بهترین عملكرد را ایشان داشت-‌ پیشنهاد دادند كه عالی‌ترین نشان نظامی (ذوالفقار) به ایشان داده بشود. فرمانده معظم كل قوا این پیشنهاد را بلافاصله تصویب كردند. حالا مشكل ما این بود كه چطور به آقای حاج‌قاسم بگوییم كه این نشان برای شما تصویب شده است؛ چون حال او را می‌دانستیم. بنده چند باری كه با ایشان تماس داشتم و صحبت كردم، ایشان منكر می‌شد و می‌گفت نه، نیازی نیست. نشان برای چه؟ نشان را می‌خواهم چه‌كار كنم؟ من نیازی به نشان ندارم، من چه‌كار كرده‌ام كه بخواهم نشان بگیرم؟ بالاخره من به ایشان عرض كردم این نظر حضرت آقاست و خود ایشان می‌خواهند نشان را به شما بدهند. ایشان، تأملی كرد و گفت به یك شرط می‌آیم. گفتم چیست؟ گفت شرطش این است كه من قبلش حضرت آقا را ببینم. من عرض كردم حالا شما تشریف بیاورید، ما عرض می‌كنیم محضرشان. روز موعد رسید و ایشان آمدند و بعد از اینكه حضرت آقا تشریف آوردند، محضرشان عرض شد كه ایشان چنین درخواستی دارد و می‌خواهد قبلش حضرت‌عالی را ببیند. حضرت آقا فرمودند بگویید بیاید. ایشان آمد و رفت خدمت حضرت آقا.

صحبت كوتاهی انجام شد و بعد بیرون آمد و حضرت آقا فرموده بودند كه انجام شود. ابتدا عرض كرده بود كه حضرت آقا من نیازی به نشان ندارم، نیازی به تشویق ندارم، اصل كار من رضایت حضرت‌عالی است، همین‌قدر كه احساس كنم شما راضی هستید، برای من كافی است، من واقعاً نیاز به چیز دیگری ندارم. این را از ته دل می‌گفت كه «واقعاً نیازی ندارم». مشی او این بود، ولی حضرت آقا چون اراده كرده بودند، فرمودند مانعی ندارد و تعابیری گفته بودند كه ایشان راضی شدند.

یكی از نكاتی كه تابه‌حال نگفته‌ام و حالا فكر كردم كه اظهار شود، این است كه ایشان به حضرت آقا عرض می‌كند كه حضرت آقا! مگر شما كه این‌همه كار كرده‌اید، كسی به شما چیزی داده؟ ما كه كاری نكردیم؛ این نگاه ایشان بود. واقعاً همه نگاه و توجه او به اشارات حضرت آقا بود كه در متن كارش این نشان داده می‌شد.

قاعده و روال این است كه هر كسی هر كاری می‌خواهد بكند، یك سازوكاری دارد؛ یك وقت این سازوكار فراهم است، خب این هنر نیست كه آدم برود یك كار جاری انجام بدهد یا یك كاری را تقویت كند. چیز مهمی نیست، اما یك وقت یك كاری نشده، تازه دارد ایجاد می‌شود، كار نویی است -آن هم در این وسعت، وسعت فراتر از كشور، یك كار بین‌المللی است، خیلی جوانب دارد و ‌جوانب مختلف را باید دید؛ بخش سیاسی، بخش نظامی كه متن كار ایشان بود- همه این‌ها را باید توجه كند و حواسش باشد. من در این بخش‌ها، صحنه‌هایی در ذهنم هست و خاطراتی دارم كه واقعاً آنچنان كار سخت بود كه هر كس بود، دوام نمی‌آورد و در نهایت می‌گفت وقتی امكانش نیست، من دیگر تكلیفی ندارم. تكلیف تا وقتی است كه توانایی باشد. قاعدتاً این‌جوری برخورد می‌كند. ایشان نه، وجودش را می‌گذاشت برای اینكه این كار باید بشود؛ چون اراده انجام و مأموریت را می‌دید و اهتمام می‌كرد.

بر اساس قانون اساسی، كارِ نهضتی و كار در حوزه‌ مقاومت، مسئولیتش مثل برخی از مسئولیت‌های كلان نظام به عهده‌ رهبری است و رهبر انقلاب شخصاً این كار را با توجه به جوانبش هدایت می‌كنند؛ ولی مشی حضرت آقا اتكاء به مسئولان كشور در حیطه اختیاراتشان بود و هر سیاستی می‌خواست گذاشته شود، هر كار اصلی‌ای می‌خواست انجام شود، در چهارچوب خودش و از مسیر خودش دنبال و اجرایی می‌شد. رهبر انقلاب در بُعد هدایت، در بُعد ساماندهی كلان، در بُعد مسائل خاصِ بعضی از مناطق كه عموماً بیرون از كشور بود، مشی‌ خودشان را اعمال می‌كردند. بخشی از كارها در داخل كشور به عهده مسئولان ذی‌ربط كشوری بود، بخشی از كارها در نیروهای مسلّح به عهده نیروهای مسلح مثل وزارت دفاع بود. هر كسی در این حیطه‌ها بر اساس مأموریت خودش و مصوباتی كه ابلاغ می‌شد، وظایفش را انجام می‌داد. شخص آقای حاج‌قاسم هر موقع به دیدار با حضرت آقا احساس نیاز می‌كرد، دنبال می‌كرد؛ یعنی دیدارهای رسمیِ آنچنانی نداشت و خیلی به‌ندرت بود، ولی هر جا گیر می‌كرد، یك جوری سعی می‌كرد گیر را رفع كند. آن جایی كه از دست مسئولان برمی‌آمد، مزاحم حضرت آقا نمی‌شد؛ یعنی واقعاً بنای این را نداشت، ولی جایی كه دیگر به هر علتی نمی‌توانست و شرایط برایش تنگ می‌شد، به ایشان مراجعه می‌كرد. البته، تلاش می‌كرد به تعبیر خودش وقت حضرت آقا را نگیرد و یك جوری در همین مسیرها و فرصت‌ها و شرایطی كه پیش می‌آمد به حضرت آقا مراجعه می‌كرد. چرا، دیدار هم داشت و البته لطف حضرت آقا هم به ایشان خیلی زیاد بود. فراتر از كاری كه ایشان به عهده‌اش بود، گاهی اوقات حضرت آقا لطف و بزرگواری می‌كردند و از نظرات ایشان استفاده می‌كردند.

مرتبط با این خبر

  • روایت علی لاریجانی از نمایشی منقلب‌كننده / حاج‌قاسم از چه چیز خسته بود؟

  • تبیین تمام عیار فرهنگ دفاع مقدس با كوتاهی مواجه بوده است

  • «شهید غوابش» مدافع حرمی كه از مسجد رشد كرد/بابا عاقبت به خیر شد

  • اقدام پارلمان اروپا علیه سپاه بدعتی در قواعد بین الملل است

  • رشد شعر آئینی و شعر دفاع مقدس چشم‌گیر بوده است

  • استاندار كردستان: گرامیداشت شهدا مانع تحریف دشمنان از وقایع دفاع مقدس می‌شود

  • ترویج فرهنگ ایثار و شهادت هدف همایش «بانوی مهر»/ حضور بانوانی از آمریكا و كانادا در این همایش

  • سردار نقدی: استمرار راه شهید سلیمانی با تأمین نیازهای مردم/ «اصناف» قهرمانان جنگ اقتصادی هستند

  • سرلشكر سلامی: لشكری كه شهید دقایقی ساخت پایه گذار حشدالشعبی در عراق شد

  • رهبرانقلاب: در كشور به اتحاد كلمه و همدلی نیاز داریم