صدای جمهوری اسلامی ایران

كتاب «آتشبار دوم» به خاطرات محمدحسن صادق‌زاده پوده از دوران خدمتش در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می‌پردازد. این خاطرات كه به قلم خود او به نگارش درآمده‌، جزییات مكان‌هایی را كه در آن خدمتش را سپری می‌كرده است در بر می‌گیرد.

درباره كتاب آتشبار دوم:

نویسنده، خاطراتش را در دل سفری خانوادگی به شهر سنندج روایت كرده است. این خاطرات به مسائل سیاسی گوناگونی اشاره دارد كه منطقه‌‌ی غرب كشور در سال‌های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با آن مواجه بود.
كردستان قبل از انقلاب، دست‌‌فروشان در كردستان، حمله‌‌ی دموكرات به مقر سپاه، گروهك‌ها، تقویت ضد انقلاب، دوره‌‌ی اوّل ضد چریك و بصیرت ارتشی‌ها، عنوان‌های برخی از 85 بخش كوتاه كتاب «آتشبار دوم» است.




در بخشی از كتاب آتشبار دوممی خوانیم:

بعد از جنگ و بازنشستگی پدرم، بالأخره امسال پدرم تصمیم به مسافرت گرفت. از سال‌ها قبل كه ساكن تهران شده بودیم، به‌علت مشكلات نتوانسته بودیم با هم به یك سفر تفریحی برویم. روزهای آخر جنگ پدرم هر ماه یك هفته مرخصی می‌آمد و من هم به‌خوبی یادم است كه مادرم می‌گفت: «پدرتون گفته راضی نیستم موقع موشك‌بارون یا آژیر بمباران، شما به پناهگاه نرید.» به همین علّت روزانه چندین‌‌بار راهیِ زیرزمین می‌‌شدیم. تقریباً نیم‌‌ساعتی را با دلهره و ترس به‌سرمی‌‌بردیم، تا اینكه دیگر صدای انفجار به گوشم نمی‌رسید. یك نفس راحت می‌كشیدیم و می‌گفتیم این دفعه هم بمب به خانه‌ی ما برخورد نكرد.
برادرم، علیرضا، در عملیات «كربلای 4» شانزده‌ساله بود و در لشگر امام حسین(ع) به عنوان غواص اعزام و بعد، مفقودالاثر شد. به همین‌‌سبب روحیه‌‌ی مادرم تغییر كرده بود و زود ناراحت می‌شد و ما نمی‌توانستیم به یاد برادرم بیفتیم؛ غافل از اینكه مادر هیچ وقت او را از یاد نمی‌برد؛ ولی برای اینكه ما ناراحت نشویم، چیزی نمی‌گفت.
علیرضا بعد از آزادی درباره‌‌ی اسارتش به ما چیزی نمی‌گفت؛ البته من چگونگی اسارت او را در كتاب «پس از من» خواندم.

مرتبط با این خبر

  • «اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان»

  • كتاب دا: خاطرات سیده زهرا حسینی

  • «نخسایی ها»

  • معرفی كتاب «یادگاران»

  • معرفی كتاب «دعبل و زلفا»

  • معرفی كتاب «دختری كنار شط»

  • معرفی كتاب «اینجا كسی نیست»

  • معرفی كتاب «هواتو دارم»

  • معرفی كتاب «بایندر»

  • معرفی كتاب «اثریا»